فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي

ساخت وبلاگ
فعالیت‌ها قبل از انقلاب وی بارها دستگیر و توسط ساواک شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما تنگ بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم.... ما را شکنجه می‌کردند..... همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردی چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک مسلسل را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم، یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: بکشید...... به دهانم می‌زدند هر دندانی که می‌افتاد می‌گفتند. پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد.   پس از انقلاب او پس از انقلاب به سپاه پیوست و در آغاز جنگ راهی جبهه شد. وی در این دوران مسئولیت‌های مختلفی داشت که در آخرین آن فرمانده تیپ هجدهم جوادالائمه بود که در سال ۱۳۶۳ طی عملیات بدر در شرق دجله کشته شد. وی ۵ سال همزمان باکار به تحصیل علوم اسلامی نیز می‌پرداخت. بدلیل رشادت‌های وی و گروهانش در جنگ رسانه‌های عراقی نیر بارها با غیض از او یاد کرده و صدام برای سر او جایزه تعیین کرده بود گردان بلال با فرماندهی وی در جریان عملیات والفجر ۳ موفق به تصرف ارتفاعات کله قندی و به اسارت گرفتن سرهنگ جاسم یعقوب داماد و پسرخاله صدام گردید.   در وصیت نامه وی آمده‌است : من با چشم باز این را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام؛ امیدوارم این قدمهایی که در راه خدا برداشته‌ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد. فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي...ادامه مطلب
ما را در سایت فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza744 بازدید : 74 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 14:29

فعالیت‌ها قبل از انقلاب وی بارها دستگیر و توسط ساواک شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما تنگ بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم.... ما را شکنجه می‌کردند..... همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردی چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک مسلسل را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم، یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: بکشید...... به دهانم می‌زدند هر دندانی که می‌افتاد می‌گفتند. پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد.   پس از انقلاب او پس فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي...ادامه مطلب
ما را در سایت فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي دنبال می کنید

برچسب : زندگينامه,عبدالحسین, نویسنده : alireza744 بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1396 ساعت: 22:05

فعالیت‌ها قبل از انقلاب وی بارها دستگیر و توسط ساواک شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما تنگ بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم.... ما را شکنجه می‌کردند..... همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردی چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي...ادامه مطلب
ما را در سایت فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza744 بازدید : 78 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 14:26

در حاشیه پیاده رویی که به سمت درب ورودی موزه میرفت انوای ماشین آلات و ادوات جنگی مثل تانک ها، نفربرها، هلیکوپترها، توپ های جنگی،ماشین های راکت انداز و بسیاری دیگر از این قبیل برای نمایش گذاشته شده بود.همچنین روبروی ورودی باغ موزه ماکت دو نوع جنگنده سری F و در پشت انها لاشه یک جنگنده میگ و جنگنده ای فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي...ادامه مطلب
ما را در سایت فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza744 بازدید : 94 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 14:26

من با چشم باز این را پیموده‌ام و ثابت قدم مانده‌ام؛ امیدوارم این قدمهایی که در راه خدا برداشته‌ام، خداوند آنها را قبول درگاه خودش قرار دهد و ما را از آتش جهنم نجات دهد. فرزندانم، خوب به قرآن گوش کنید و این کتاب آسمانی را سرمشق زندگیتان قرار بدهید. باید از قرآن استمداد کنید و باید از قرآن مدد بگیرید فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي...ادامه مطلب
ما را در سایت فراز هايي از وصيتنامه شهيد برونسي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alireza744 بازدید : 81 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 14:26